روز اول مدرسه
سلام دختر نازم با سواد شدنت مبارک -الهی که دانشگاه رفتنت و ببینم .
اول ببخشید که اینقدر دیر برات راجع به روز اول مدرسه نوشتم آخه اینقدر تو طول روز درگیر اداره و بعد هم کارای خونه و بعدش که مدرسه و مشق جنابعالیم که واقعا وقت سر خاروندن هم ندارم.
ولی خلاصه روز 31 شهریور ماه که روز جشن شکوفه ها برای بچه های کلاس اولی بود را مرخصی گرفتم و صبح من و تو مامان جون (مثل همیشه) با هم رفتیم مدرسه با خانمت آشنا شدیم که خدا رو شکر خانم بسیار بسیار محترم و مهربونی بود همون جور که شنیده بودیم.خلاصه تو ملاقات اول خیلی خیلی به دلم نشست.
از روز اول مهر که دیگه مرتب به مدرسه رفتی و درس خوندن به شکل جدی تری دنبال شد.
هر روز هم که تکلیف داری و باید بنویسی حالا بماند که یک کم با بازیگوشی و شیطنت همراهه ولی خوب به هر نحوی هست مشقات و مینویسی .
امیدوارم که با جدیت و پشتکار زیاد تو درسات موفق بشی البته مهم تر از اون که همیشه تنت سالم باشه و آخر عاقبتت به خیر باشه.من وبابا هم که همیشه همه تلاشمون می کنیم که تو در آسایش و رفاه کامل زندگی بکنی.