سفری کوتاه ولی خوش به دماوند-آبعلی-فیروزکوه
پنج شنبه 26 شهریور بود که رفتیم تهران .
شام خونه عمو مهدی اینا بودیم و می خواستیم فردا صبح حرکت کنیم
رفتیم ویلایی که خاله اکرم رزرو کرده بود .خلاصه جمعه صبح حرکت کردیم و رفتیم هوا خیلی عالی و یک جورایی خنک بود .تا بساط ناهار رو آماده کردیم بچه ها حسابی بازی کردن و با همدیگه کیف کردن.بعد از ناهار هم رفتیم به سمت آبعلی خیلی جاده سرسبزی داشت دقیقا عین شمال...غروب برگشتیم ویلا .ناگفته نمونه که تو این وسط مسطا نهال هم خیلی دخمل خوبی بود فقط من یک کم به خاطر سرما می ترسیدم
خدا رو شکر مسافرت کوتاه و خوبی بود یک روز هم رفتیم به سمت فیروزکوه .همه جاده رو مه گرفته بود تازه یه چیز جالب اینکه توی مسیر پل ورسک هم دیدیم که خیلی برامون جالب بود چون همش فکر می کردیم این پل نزدیکه ساریه
بقیه سفر به روایت عکس
بدون شرح
به به چه غذای خوشمزه ای
نهال جون و بابا رضا در حال سیخ گرفتن
بهار جونم و آیلین تپلو و روژین جون
به به از این دخترای ورزشکار
از راست:خاله اکرم،آیلین،بابا رضا، مامان مریم(خودم)،بهار جونی،خاله سیمین،روژین،ارسلان و عمو مهدی
تو این عکس نهال خواب بود.
این دو تا عکس هم توی محوطه ویلا بود
توی راه برگشتن به خونه توی مسیر قم رفتیم یک مجتمع به اسم زیتون که عکساشو برات میذارم
بهار و نهال و بابارضا
من با دو تا دختر خوشگلم
دو تا خواهر جون جونی
خیلی زود برمی گردم با عکسهای آتلیه
فعلا