ماجرای رفتن بهار جون به صدا و سیما
سلام دخترای گلم
اومدم که یه خبر خوب بهتون بدم
بهار جونم اون روز از مدرسه زنگ زدن و گفتن که صدا سیما برای ضبط برنامه خاله شاپرک یه تعداد بچه می خواد که ما هم بهار رو معرفی کردیم. تو هم که حسابی ذوق کردی و مشغول کشیدن نقاشی شدی برای پخش در برنامه .
اون روز من و تو خاله راضی با هم رفتیم به استودیوی ضبط برنامه اونجا ازمون خواستند که شما رو بزاریم و برگردیم چون چند ساعت طول می کشه تو هم که حسابی خوشحال و ذوق زده بودی رفتی پیش دوستات و ما رو ول کردی
ما هم برگشتیم خونه غروب که بابا اومد سراغت این قدر خسته شده بودی که به محض رسیدن بخونه روی مبل خوابت برد و تعریف ها رو گذاشتی برای بعد خواب ولی خدا رو شکر بهتون خوش گذشته بود من یه چند تا عکس اونجا ازت گرفتم که برات میزارم:
اینم بهار خوشگلم و نقاشیش که برعکس گرفته بودش
بهار جون با ژستهای مخصوص خودش
این هم عکس دسته جمعی با دوست گلت به ترتیب از سمت راست:(ساینا،نازنین((دوست صمیمیت))،دینا،بهار جونم)
امیدوارم که همیشه اینقدر شاد و سر زنده باشی
در کل تجربه خوبی بود